پالتو دورو زرین بال
با الهام از شعر:
به گیتی بِه از راستی پیشه نیست
ز کژی بَتَر هیچ اندیشه نیست
فردوسی
دیو زرین بال
موجودی افسانه ای و تخیلی است که در داستان ها و اساطیر مشرق زمین به چشم می خورد. این دیو بالدار به شکلی مرموز میان زمین و آسمان در حرکت است و به عنوان نمادی از نیروهای وسوسه گر شناخته می شود.
5.500.000 تومان
موجود
پالتو دورو زرین بال
نام طرح: زرین بال
فری سایز تا ۴۴
زیردست پارچه: نرم
ضخامت: زیاد
جنس پارچه: یکرو موهر سبک، یکرو پارچه فوتر
جزئیات مدل: کیفیت پارچه و دوخت عالی، دورو طرحدار
جیب: ندارد
دکمه: ندارد
نحوه بسته‌شدن: جلوباز
جنسیت: بانوان
مناسب برای فصول: سرد
با بسته بندی متفاوت، شیک و مناسب هدیه
| سایز | free size |
|---|---|
| نوع | پالتو |
| رنگ | نقره ای |
همچنین ممکن است دوست داشته باشید…
با الهام از شعر:
به گیتی بِه از راستی پیشه نیست
ز کژی بَتَر هیچ اندیشه نیست
فردوسی
دیو زرین بال
موجودی افسانه ای و تخیلی است که در داستان ها و اساطیر مشرق زمین به چشم می خورد. این دیو بالدار به شکلی مرموز میان زمین و آسمان در حرکت است و به عنوان نمادی از نیروهای وسوسه گر شناخته می شود.
موجود
با الهام از شعر:
ای دوست بیا تا غمِ فردا نخوریم
وین یک دمِ عمر را غنیمت شمریم
فردا که ازین دیرِ فنا درگذریم
با هفت‌هزارسالگان سربه‌سریم
خیام
موجود
با الهام از شعر:
از مهرت ای خورشید جان
چون ذره ام هر سو روان
مجذوب حس دیگران
ای ماه خوبان نیستم
مهدی الهی قمشه‌ای
موجود
با الهام از شعر:
به گیتی بِه از راستی پیشه نیست
ز کژی بَتَر هیچ اندیشه نیست
فردوسی
دیو زرین بال
موجودی افسانه ای و تخیلی است که در داستان ها و اساطیر مشرق زمین به چشم می خورد. این دیو بالدار به شکلی مرموز میان زمین و آسمان در حرکت است و به عنوان نمادی از نیروهای وسوسه گر شناخته می شود.
موجود
محصولات مرتبط
متن روی اثر : کلمه صلح به چندین زبان زنده دنیا
صلح – Peace – Paz- سلام- Խաղաղություն – Sülh -Спокойствие – 和平 – Mir- Vrede- Paix- მშვიდობა – Frieden – Ειρήνη – शांति – Béke – Perdamaian – Pace – 平和 – 평화 – Aşîtî – ئاشتی – Pax – Fred- سوله – Pokój – Paz – Мир – Сулх – Barış – Parahatçylyk – Мир – امن –
موجود (می توان پیش خرید کرد)
ارسال 7 روز کاری
با الهام از شعر:
عشق آن باشد که حیرانت کند
بی نیاز از کفر و ایمانت کند
مولانا
موجود
با الهام از شعر:
زین خلق پر شکایت گریان شدم ملول
آن های و هوی و نعره ی مستانم آرزوست
والله که شهر بی تو مرا حبس میشود
آوارگی کوه و بیابانم آرزوست
یک دست جام باده و یک دست زلف یار
رقصی چنین میانه ی میدانم آرزوست
مولانا
موجود
با الهام از شعر:
بنگر ز جهان چه طَرْف بربستم؟ هیچ،
وَز حاصلِ عمر چیست در دستم؟ هیچ،
شمعِ طَرَبم، ولی چو بنشستم، هیچ،
من جامِ جَمَم، ولی چو بشکستم، هیچ.
خیام
موجود (می توان پیش خرید کرد)
با الهام از شعر:
از گل شنیدم بوی او مستانه رفتم سوی او
تا چون غبار کوی او در کوی جان منزل کنم
رهی معیری
موجود