کت طرح سخن
شعر کالیگرافی شده اثر:
نامت را به من بگو
دستت را به من بده
حرفت را به من بگو
قلبت را به من بده
من ریشههای تو را دریافتهام
با لبانت برای همه لبها سخن گفتهام
و دستهایت با دستانِ من آشناست.
احمد شاملو
تومان3.280.000
موجود در انبار
فری سایز تا (۴۲-۴۴)
قد: ۸۲ سانتی متر
جنس: مازراتی
داخل کار تمام آسترکشی شده است.
جهت مشاهده اندازه های دقیق به راهنمای سایز مراجعه فرمایید.
رنگ | مشکی |
---|---|
سایز | free size |
نوع | کت |
برمبنای 0 دیدگاه
|
|
0% |
|
|
0% |
|
|
0% |
|
|
0% |
|
|
0% |
شما شاید اینها را نیز دوست داشته باشید…
متن کالیگرافی شده روی اثر:
بنگر ز جهان چه طَرفْ *بر بستم ؟ هیچ
وز حاصل عمر چیست در دستم ؟ هیچ
شمع طـربم ولی چو بنشستم هیچ
من جام جمم ولی چو بشکستم هیچ
خیام
*معنی کلمه طَرفْ : بهره ، سود
موجود در انبار
با الهام از شعر:
با من از کوچ نگو
که در اندیشه ی خوش باوری ام ردی از
کوچِ دلگیرِ پرستوها نیست
ذهنِ من سبزترین فصل زمین است،
ببین
در رگ و ریشه ی من
شوقِ بهاران، جاریست
وحیده پوربافرانی
موجود در انبار
متن کالیگرافی شده روی اثر:
ای زلف تو چون مار و رخ خوب تو چون گنج
بی مار تو بیمارم و بی گنج تو در رنج
از سیلی عشق تو، رخم گشته چو نارنج
دین و دل و عقل و خرد و هوش مرا سنج
عباس صبوحی
موجود در انبار
متن کالیگرافی شده روی اثر:
رفتم ، مرا ببخش و مگو او وفا نداشت
راهی بجز گریز برایم نمانده بود
این عشق آتشین پر از درد بی امید
در وادی گـناه و جنونم کشانده بود
رفتم ، که داغ بوسه پر حسرت ترا
با اشک های دیده ز لب شستشو دهم
فروغ فرخزاد
موجود در انبار
محصولات مشابه
موجود در انبار
با الهام از شعر:
چشم دل باز کن که جان بینی
آنچه نادیدنی است آن بینی
گر به اقلیم عشق روی آری
همه آفاق گلستان بینی
جان گدازی اگر به آتش عشق
عشق را کیمیای جان بینی
هاتف اصفهانی
هم اکنون موجود نیست. تحویل حداکثر ۷ روز آینده
شعر کالیگرافی شده اثر:
دزدیده چون جان می روی اندر میان جان من
سرو خرامان منی ای رونق بستان من
مولانا
موجود در انبار
شعر کالیگرافی شده روی اثر:
بی تو بی شب افروزی ماندنت
بی تب تندو پیراهنت
شک نکن من که هیچ
آسمان هم زمین میخورد
احسان حائری /چارتار
موجود در انبار
شعر کالیگرافی شده روی اثر:
ما دلشدگان خسرو شيرين پناهیم
ما كشتهی آن مهرخ خورشيد كلاهیم
ما از دو جهان غير تو ای عشق نخواهيم
فریدون مشیری
موجود در انبار
شعر کالیگرافی شده روی اثر:
رفت آن سوار کولی
با خود تو را نبرده
شب مانده است و با شب، تاریکی فشرده
کولی کنار آتش رقص شبانه ات کو؟
شادی چرا رمیده؟ آتش چرا فسرده؟
…
سیمین بهبهانی
موجود در انبار
نظرات
هیچ دیدگاهی ثبت نشده است.