کت نیمه رسمی حرف ها سرخابی
با الهام از شعر:
حرفها دارم
با تو ای مرغی که میخوانی نهان از چشم
سهراب سپهری
3.280.000 تومان
موجود در انبار
فری سایز تا (۴۲-۴۴)
قد: ۸۲ سانتی متر
جنس: مازراتی
داخل کار تمام آسترکشی شده است.
جهت مشاهده اندازه های دقیق به راهنمای سایز مراجعه فرمایید.
رنگ | سرخابی |
---|---|
سایز | free size |
نوع | کت |
برمبنای 0 دیدگاه
|
|
0% |
|
|
0% |
|
|
0% |
|
|
0% |
|
|
0% |
شما شاید اینها را نیز دوست داشته باشید…
با الهام از شعر:
نامت را به من بگو
دستت را به من بده
حرفت را به من بگو
قلبت را به من بده
من ریشههای تو را دریافتهام
با لبانت برای همه لبها سخن گفتهام
و دستهایت با دستانِ من آشناست.
احمد شاملو
موجود در انبار
با الهام از شعر:
اینجا صدای روشنت در آسمان پیچیده است
گویی لبانت را خدا روز ازل بوسیده است
اى مرغ حق در سینه ات
با شور خود بیداد کن
آوازخوان شب شکن
بار دگر فریاد کن
مرغ حق (از مجموعه ایران من)
ترانه ایران: پوریا سوری
آواز: همایون شجریان
هم اکنون موجود نیست. تحویل حداکثر ۷ روز آینده
با الهام از شعر سعدی
و رومیزی های گلدار خاطره انگیز قلاب بافی منزل مادربزرگها
برآمد باد صبح و بوی نوروز
به کام دوستان و بخت پیروز
مبارک بادت این سال و همه سال
*“همایون بادت این روز و همه روز”*
سعدی
موجود در انبار
با الهام از شعر:
میگدازد سینه من سینهام
آیینه ی من پس کجا جویم تو را
من که سرتاسر خموشم
مست بی اندازه نوشم
پس کجا جویم تو را
پس کجا جویم تو را
احسان حائری / چارتار
موجود در انبار
محصولات مشابه
با الهام از شعر:
می نوش که عمر جاودانی این است
خود حاصلت از دور جوانی این است
خوش باش دمی که زندگانی این است
خیام
موجود در انبار
با الهام از شعر:
هشیار سری بود ز سودای تو مست
خوش آنکه ز روی تو دلش رفت ز دست
ور هیچ نباشد چو تو هستی همه هست
سعدی
موجود در انبار
با الهام از شعر:
گفتم ای عشق من از چیز دگر میترسم
گفت آن چیز دگر نیست دگر هیچ مگو
سر بجنبان که بلی جز که به سر هیچ مگو
مولانا
موجود در انبار
خدا بانوی مادر
با الهام از شعر:
بی تو بی شب افروزی ماندنت
بی تب تندو پیراهنت
شک نکن من که هیچ
آسمان هم زمین میخورد
احسان حائری / چارتار
هم اکنون موجود نیست. تحویل حداکثر ۷ روز آینده
با الهام از شعر:
هر جا چراغی روشنه از ترس تنها بودنه
ای ترس تنهایی من اینجا چراغی روشنه
روزبه بمانی
موجود در انبار
با الهام از شعر:
زین خلق پر شکایت گریان شدم ملول
آن های و هوی و نعره ی مستانم آرزوست
والله که شهر بی تو مرا حبس میشود
آوارگی کوه و بیابانم آرزوست
یک دست جام باده و یک دست زلف یار
رقصی چنین میانه ی میدانم آرزوست
مولانا
موجود در انبار
نظرات
هیچ دیدگاهی ثبت نشده است.