8 نتیجه
- آبی
- آبی روشن
- ارغوانی
- اُکر
- بژ
- بنفش
- بنفش آبی
- خاکستری
- دودی
- رنگ های پاییزی
- رنگ های غروب
- رنگارنگ
- رنگی
- زرد
- زرد کهربایی
- سبز
- سبز خزهای
- سبز دریایی
- سبز روشن
- سبز زیتونی
- سبز نعنایی
- سرخابی
- سرمه ای
- سفید
- سورمه ای
- سوسنی
- شیری
- صورتی
- صورتی روشن
- طوسی
- طوسی روشن
- عنابی
- فیروزه ای
- قرمز
- قهوه ای
- قهوه ای آهویی
- کرم
- لیمویی
- مشکی
- موشی
- نارنجی
- یک رو بنفش | یک رو ترکیب قرمز، نارنجی، زرد و کرم
- یک سمت آبی | یک سمت اُکر
- یک سمت مشکی | یک سمت اُکر
- دستمال گردن گنج 450.000 تومان
با الهام از شعر:
ای زلف تو چون مار و رخ خوب تو چون گنج
بی مار تو بیمارم و بی گنج تو در رنج
از سیلی عشق تو، رخم گشته چو نارنج
دین و دل و عقل و خرد و هوش مرا سنج
عباس صبوحی
موجود
- دستمال گردن صیاد 450.000 تومان
با الهام از شعر:
پا پس نکش از صید من آهوی زیبا
لختی بتابان بر رخم آن روی زیبا
احسان حایری
موجود
- دستمال گردن جام جم مشکی 450.000 تومان
با الهام از شعر:
بنگر ز جهان چه طَرفْ بر بستم ؟ هیچ
وز حاصل عمر چیست در دستم ؟ هیچ
شمع طـربم ولی چو بنشستم هیچ
من جام جمم ولی چو بشکستم هیچ
خیام
موجود
- دستمال گردن پرستو 450.000 تومان
با الهام از شعر:
من شوق قدمهای رسیدن به تو هستم
یک شهر دلش رفت که من دل به تو بستمآرامش لبخند تو اعجاز تو اینست
زیباییِ تو خانه براندازترین استاحمد امیرخلیلی
موجود
- دستمال گردن گریز 450.000 تومان
با الهام از شعر:
رفتم ، مرا ببخش و مگو او وفا نداشت
راهی بجز گریز برایم نمانده بود
این عشق آتشین پر از درد بی امید
در وادی گـناه و جنونم کشانده بود
رفتم ، که داغ بوسه پر حسرت ترا
با اشک های دیده ز لب شستشو دهم
فروغ فرخزاد
موجود
- دستمال گردن آشوبم 450.000 تومان
با الهام از شعر:
آشوبم
آرامشم تویی
شمرده تر بگو با من حروف رفتنت
تا من بگیرم از دلت همه بهانه ها را
آشوبم
آرامشم تویی
به هر ترانه ای سر میکشم تویی
سحر اضافه کن به فهم آسمانم
بیا که بی تو من غم دوصد خزانم
احسان حائری / چارتار
ناموجود
- دستمال گردن چراغ 450.000 تومان
با الهام از شعر:
هر جا چراغی روشنه از ترس تنها بودنه
ای ترس تنهای من اینجا چراغی روشنه
اینجا یکی از حس شب احساس وحشت می کنه
هرروز از فکر سقوط با کوه صحبت می کنه
روزبه بمانی
ناموجود
- دستمال گردن پلنگ قرمز 450.000 تومان
با الهام از شعر:
خیال خام پلنگ من به سوی ماه جهیدن بود
و مـاه را زِ بلندایش به روی خاک کشیدن بود
پلنگ من دل مغرورم پرید و پنجه به خالی زد
که عشق ماه بلند من ورای دست رسیدن بودحسین منزوی
ناموجود