دستمال گردن جام جم مشکی
با الهام از شعر:
بنگر ز جهان چه طَرفْ بر بستم ؟ هیچ
وز حاصل عمر چیست در دستم ؟ هیچ
شمع طـربم ولی چو بنشستم هیچ
من جام جمم ولی چو بشکستم هیچ
خیام
- راهنمای اندازه
راهنمای اندازه
450.000 تومان
موجود
متریال : پارچه ورسای
ابعاد :108 * 7 سانتی متر
مناسب سر، گردن، دست و کیف
با بسته بندی متفاوت
وزن | 0,025 گرم |
---|---|
ابعاد | 108 × 7 سانتیمتر |
رنگ | زرد, مشکی |
برمبنای 0 دیدگاه
0% | ||
0% | ||
0% | ||
0% | ||
0% |
شما شاید اینها را نیز دوست داشته باشید…
با الهام از شعر:
رفتم ، مرا ببخش و مگو او وفا نداشت
راهی بجز گریز برایم نمانده بود
این عشق آتشین پر از درد بی امید
در وادی گـناه و جنونم کشانده بود
رفتم ، که داغ بوسه پر حسرت ترا
با اشک های دیده ز لب شستشو دهم
فروغ فرخزاد
موجود
با الهام از شعر:
رفتم ، مرا ببخش و مگو او وفا نداشت
راهی بجز گریز برایم نمانده بود
این عشق آتشین پر از درد بی امید
در وادی گـناه و جنونم کشانده بود
رفتم ، که داغ بوسه پر حسرت ترا
با اشک های دیده ز لب شستشو دهم
فروغ فرخزاد
موجود
با الهام از شعر:
هر جا چراغی روشنه از ترس تنها بودنه
ای ترس تنهای من اینجا چراغی روشنه
اینجا یکی از حس شب احساس وحشت می کنه
هرروز از فکر سقوط با کوه صحبت می کنه
روزبه بمانی
ناموجود
با الهام از شعر:
بنگر ز جهان چه طَرفْ *بر بستم ؟ هیچ
وز حاصل عمر چیست در دستم ؟ هیچ
شمع طـربم ولی چو بنشستم هیچ
من جام جمم ولی چو بشکستم هیچ
خیام
*معنی کلمه طَرفْ : بهره ، سود
اکنون موجود نیست؛ اما میتوانید این محصول را پیشخرید کنید
با الهام از شعر:
هر جا چراغی روشنه از ترس تنها بودنه
ای ترس تنهای من اینجا چراغی روشنه
اینجا یکی از حس شب احساس وحشت می کنه
هر روز از فکر سقوط با کوه صحبت می کنه
روزبه بمانی
موجود
محصولات مشابه
با الهام از شعر:
خطوط را رها خواهم کرد
و همچنین شمارش اعداد را رها خواهمکرد
و از میان شکلهای هندسی محدود
به پهنه های حسی وسعت پناه خواهم برد
من عریانم عریانم عریانم
مثل سکوتهای میان کلام های محبت عریانم
و زخمهای من همه از عشق است
از عشق عشق عشق
فروغ فرخزاد
موجود
پشت تاپ کلمه عشق کالیگرافی شده است.
با الهام از شعر:
بگو به باران ببارد امشب بگو
بگو به باران ببارد امشب
بشويد از رخ غبار اين كوچه باغ ها را
كه در زلالش سحر بجويد
ز بی كران ها حضور ما را
كه در زلالش سحر بجويد
ز بی كران ها حضور ما را
به جست و جوی كرانه هايی
كه راه برگشت از آن ندانيم
من و تو بيدار و محو ديدار
سبک تر از ماه تاب و از خواب
روانه در شط نور و نرما
ترانه ای بر لبان باديم
دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی
ناموجود
ناموجود
با الهام از شعر:
هشیار سری بود ز سودای تو مست
خوش آنکه ز روی تو دلش رفت ز دست
ور هیچ نباشد چو تو هستی همه هست
سعدی
موجود
با الهام از شعر:
تا به کی باید رفت
از دیاری به دیار دیگر
نتوانم ، نتوانم جستن
هر زمان عشقی و یاری دیگر
کاش ما آن دو پرستو بودیم
که همه عمر سفر می کردیم
از بهاری به بهاری دیگر
فروغ فرخزاد
ناموجود
با الهام از شعر:
خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست
طاقت بار فراق این همه ایامم نیست
چشم از آن روز که برکردم و رویت دیدم
به همین دیده سر دیدن اقوامم نیست
دوستت دارم اگر لطف کنی ور نکنی
به دو چشم تو که چشم از تو به انعامم نیست
سعدی
موجود
نظرات
هیچ دیدگاهی ثبت نشده است.